پویشی در جهت اقدام برای ثبت جهانی توس شکل گرفت
پویشی توسط برخی از فعالان فرهنگی در جهت اقدام برای ثبت جهانی توس که مقبره حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بلندآوازه ایران و خالق شاهنامه در آن واقع شده، شکل گرفته است. در این کارزار که به گفته برگزارکنندگانش طی دو روز بیش از دو هزار امضا از طرف مردم برای آن جمع آوری شد، از وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و استاندار خراسان رضوی خواسته شد تا اقدامات لازم برای ثبت جهانی این شهر صورت بگیرد.
در متن پویشی در جهت اقدام برای ثبت جهانی توس شکل گرفت که در سایت کارزار به نشانی https://www.karzar.net/tus درج شد، آمده است:
«جناب آقای دکتر مونسان
وزیر محترم میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی
جناب آقای معتمدیان
استاندار محترم استان خراسان رضوی
توس، شهری باستانی در خراسان، در ۲۰ کیلومتری شمال غربی مشهد واقع شده است. نام توس بیش از هر چیز یادآور فردوسی و اثر شکوهمند او، شاهنامه است. بنای آرامگاه فردوسی همچون نگینی درخشان نام توس را در پهنه ایران و جهان بلندآوازه کرده و بنای باستانی کهن دژ، پس از قرن ها، هنوز در شهر توس بر جای مانده است.
به لحاظ اجتماعی و سیاسی نیز توس به عنوان شهری مهم شناخته می شده که در قرون گذشته زادگاه برخی از چهره های مهم فرهنگ و اندیشه ایران زمین، از جمله جابر بن حیان، دقیقی، فردوسی، شیخ توسی، اسدی توسی، محمد غزالی، خواجه نظام المک توسی و خواجه نصیرالدین توسی بوده است. همچنین در نزدیکی آرامگاه فردوسی، مقبرة الشعرا قرار دارد که آرامگاه شاعرانی همچون احمد گلچین معانی، عماد خراسانی، ذبیح الله صاحبکار، محمد قهرمان و غلامرضا شکوهی است. مهدی اخوان ثالث و محمدرضا شجریان نیز در توس دفن شده اند.
طی سالهای گذشته کوشش های فراوانی در جهت توسعه و بهسازی محوطه آرامگاه فردوسی و دیگر بناهای تاریخی در این شهر انجام گرفته که از آن جمله می توان به افتتاح محوطه جلوخان آرامگاه فردوسی و نصب تندیس شخصیت های شاهنامه اشاره کرد. ثبت جهانی شهر توس در یونسکو توجه به این شهر تاریخی و آرامگاه فردوسی را دوچندان کرده و آن را بیشتر در کانون توجه جهانیان قرار خواهد داد.
ما امضاکنندگان این کارزار، خواستار فراهم شدن مقدمات و اقدام برای ثبت جهانی شهر توس به عنوان قلب همیشه تپنده ایران شهر و توجه ویژه به پاسداری، توسعه و آبادانی آن هستیم. آبادانی شهر توس به عنوان مجموعه ای فرهنگی و زادگاه بسیاری از چهره های ارزشمند ادبی نیازی است که امروز باید به آن پاسخ داده شود.
خواهشمندیم این موضوع را از مقامات ذی ربط پیگیری کرده و تا زمان ثبت جهانی شهر توس پیگیر آن باشید.»
در پی شکل گیری این پویش، محمدجعفر یاحقی، شاهنامه پژوه و مدیر قطب علمی فردوسی و شاهنامه در دانشگاه فردوسی مشهد در یادداشتی بر ثبت جهانی شهر توس تاکید کرد و نوشت:
«ما را چه شده است که صدای تاریخ را نمی شنویم؟ فریاد پدرانمان دیگر در گوشمان نمی پیچد؟ نکند خویشتن را از یاد برده ایم؟ یا که نه، از کار و کردار پدران عار داریم و نمی دانیم که: «هرکه از پدران ننگ داشت ناخلف است»!
به همین سرزمین خاک نشان طوس گوش بسپارید. چه می شنوید؟ همهمه سم کوب دشمنان و متجاوزان در پیشانی تهاجمات بیابان گردان خداناشناس؟ هنگامه رفت و آمد کاروانیان کالا و معرفت؟ یا که نه، زمزمه درس و بحث و علم و ادب و اندیشه و مراوده و آمد و رفت عالمان و دانشوران و طالبان اندیشه و دانش و دل آگاهی؟ صدای ناله غزالی که توبره دانایی به غارت رفت؟ صدای آوارگی ابن سینا در کوههای هزار مسجد؟ یا که نه، خش و خش جابه جایی گروهی یاران و مریدان بوسعید که با کوهی از نگاه بالا بلند عارفانه در مسیر نیشابور در کوه و کمر و پناه گاه ها و روستاهای آن با مردمان کم نام و بی نشان هم زانو و هم کاسه شده و پرچم آزادمنشی و گشاده دلی افراشته اند؟
فردوسی در پس مرغزارهای آن در شبی «روی شسته به قیر» در کورسوی شمعی که یار مهربانش گیرانده است، بیژن و منیژه می سراید، نظام الملکش از فراسوی رادکان تدبیر نظامیه ها در سر می پروراند، شیخ ابوجعفر با استبصاری جانانه به تهذیب اعتقاد مردمانش کمر بسته است. نصیرالدینش افلاک را به تسخیر خود درآورده و خانان خون آشام مغول را در آستانه رصدخانه اش به خاک مذلت نشانده است! عارفان ابرده و فارمدش برای مریدان آن سوی جیحون نحله سازی کرده اند!
این همه گردنان علم و شعر و حماسه و ادب و عرفان و فقاهت و حدیث و هندسه و نجوم و تاریخ و تفسیر که از این دیار به دیاران دیگر صادر شده و پرتوهای دانش این سرزمین را به اقصای عالم از قندهار تا قیروان گسترانیده اند، اگر کم باشد همین امام رضایش که خدای مسلمانان او را از مدینه به اینجا کشاند، یا نه همین فردوسی و خالق شاهنامه اش ما را بس که بگوییم، یا که نه بگویند: طوس باید جهانی بشود. طوس جهانی هست باید به رسمیت شناخته شود. چه کسی و چه نهادی باید به رسمیتش فتوا دهد؟ در عرف جهان امروز، یونسکو.
و من که از پنجاه واندی سال پیش سر بر آستان توس نهاده و دمی از آن غافل نبوده ام و امروز یا فردا بر خاک خوب آن برای همیشه سرخواهم نهاد، از همان روزهای آغازین چنین دغدغه ای داشته و چنین وسوسه ای را در سر می پرورانده ام: اگر در دانشگاه فردوسی با فردوسی زبان باز کرده ام، اگر نخستین نوشته هایم از پنجاه سال پیش درباره فردوسی بوده، اگر در سال ۱۳۶۹ نخستین شماره کتاب پاژ را به نام فردوسی منتشر کرده ام، اگر اندکی بعد با یارانم برای معرفی طوس و فردوسی کتابچه نوشته و شماره ۱۳ و ۱۴ پاژ را اختصاصاً به طوس بخشیده ام، اگر چند سال بعد از تعطیلی ناخواسته پاژ مرکز خراسان شناسی راه انداخته و چند سال در عرصه تاریخناک طوس و خراسان پوییده ام.
اگر با دغدغه فردوسی از سالها پیش قطب علمی ادبیات خراسان و فردوسی را به دانشگاه فردوسی کشانیده ام، اگر از فرهنگسرای فردوسی اینک به خردسرای فردوسی و از کتاب پاژ به فصلنامه پاژ منتقل شده ام، اگر سالها پیش در حضور سفیر کشورمان در مقر یونسکو در باب فردوسی داد سخن داده ام، اگر زمانیکه دکل های بی قواره شرکت برق موی دماغ آرامگاه فردوسی شده بود در مطبوعات و رسانه ها فریاد وامصیبتا برآورده ام، و ده ها اگر و مگر دیگر، همه برای آن بود که طوس جهانی شود.
اینک از همه دردمندان تاریخ و فرهنگ و اصالت و شرافت و آزادگی و قدرشناسی و قدر خوددانان ایران و جهان می خواهم که یک صدا فریا برآورند: #طوس باید #ثبت_جهانی شود. نه یک حرف کم نه یک کلمه زیاد!»
مطالب مرتبط: