میرنوروزی، حاکم چند روزه و بشارت دهنده بهار و سال نو
نوروز برای همه ما جشن مهمی است. جشنی که با آن سال را نو میکنیم و به بهار خوشآمد میگوییم. جشنی که نوید شروعی دوباره به ما میدهد. در تمام سالهایی که نوروز جشن گرفته شده است، همیشه آئینها و مراسمهای دیگری با آن همراه بوده. در گذر زمان، گاهی این مراسمها فراموش شدهاند و گاهی تغییر کرده و با شکل جدیدی جشن گرفته شدهاند. به علاوه، مراسمهای نوروز گاهی منطقه به منطقه متفاوت است و مراسمی که در منطقهای به جا آورده میشود در منطقه دیگر مرسوم نیست.
امروز در قلب مراسم نوروزی، سنتهایی مانند خانهتکانی، چهارشنبهسوری، عیددیدنی، عیدی دادن و گرفتن، سیزدهبهدر را داریم، اما بسیاری از آئینهای دیگر هم هستند که یا دیگر انجام نمیشوند یا خیلی محدود و فقط در برخی نقاط کشور جشن گرفته میشوند. آئینهایی مانند مراسم نوروزخوانی، پنجه، میرنوروزی و کوسهبرنشین. در این مطلب یکی از این آئینهایی که امروز کمتر به آن پرداخته میشود را با هم مرور میکنیم. آئینی که هدف اولیه آن شوخی و خنده بوده اما معنایی فراتر از آن پیدا کرده است، مراسم میرنوروزی.
میرنوروزی پیامآور بهار
نوروز زمان شادی است. دورهای که مشکلات و غمها را حتّی برای مدت کوتاهی هم که شده، کنار بگذاریم. یکی از مراسمی که در گذشته شادیبخش بوده و حس و حال کل شهر و روستا را عوض میکرده، همین مراسم میرنوروزی بوده است. به گفته علامه محمد قزوینی، میرنوروزی یا میر میران در واقع حاکم یا امیر موقتی است که در ایام نوروز محض تفریح عمومی و خنده و مضحکه او را بر تخت مینشانند و پس از انقضای ایام جشن، سلطنت او هم به پایان میرسید. حاکم واقعی در این مدت در ظاهر، جایگاه خود را ترک میکرده و عنوان پادشاهی را با تمام لوازم ظاهریاش به میرِنوروزی میسپرده. میرنوروزی در این ایام حکم میداده، جریمه و عزل و نصب میکرده و گاهی دستور مصادره هم میداده است. پس از چند روزی حکومت میرِنوروزی به پایان میرسیده و همه چیز به روال سابق باز میگشته است.
دوره حکومت میرِنوروزی به روایت برخی ۵ روز به عقیده برخی دیگر ۱۳ روزِ عید بوده است. در طول این مدت، دستوراتی که میرنوروزی میداده خندهدار بوده و بیشتر جنبه شوخی داشته است. البته لابهلای همین شوخیها بوده که تلنگرهایی هم به حاکمان زده و انتقادهایی از نحوه حکومت آنها مطرح میشده.
روایت عینی از مراسم میرنوروزی در خراسان
به روایت پزشکی که در سال ۱۳۰۲ برای درمان به منطقه خراسان رفته بوده متوجه میشویم که این مراسم نزدیک به صد سال پیش در آن منطقه اجرا میشده است. این پزشک که از اول تا چهاردهم فروردین در بجنورد بوده، جماعت کثیری را میبیند که سواره و پیاده میروند. یک نفر آنها سوار بر اسب است و لباس فاخری به تن دارد و پیشاپیش انجمن میرود. یک عده هم در رکاب او میروند و چوبدستیهایی به دست دارند که جمجمه حیوانات روی آن است. انگار که جماعت از جنگ برمیگردند و جمجمهها هم سر دشمنان شکست خورده است. به دنبال آنها هم مردم شهر هلهله کنان و پر هیاهو میآمدند.
وقتی پزشک پرس و جو میکند، متوجه میشود که مراسم رسمی نوروزی است و امیری تقلبی انتخاب شده و تا سیزدهم عید، حکم، حکم اوست. حکمش هم معمولا شامل خراج گرفتن از اهالی است. بسته به توان مالی فرد، مبلغی از او گرفته میشد. افراد متمولتر به رغبت پول را پرداخت میکردند چرا که آن را بخشی از عادات عید نوروز و خوش یمن میدانستند. در خراسان گویا میرنوروزی مقامی موروثی بود و خاندان مشخصی این نقش را به عهده میگرفتند.
میرنوروزی در کردستان
این مراسم تقریبا مشابه آنچه در خراسان بوده، در کردستان هم برگزار میشده با این تفاوت که میرنوروزی یا امیربهاری افرادی را کنار خود دارد که هر کدام یک نقش برعهده دارند. اولین نفر گوپال زیوین، مسئول اعلام دستورات امیربهاری است که جلو میآید و سایر نقشها را یکی یکی معرفی میکند. نقشهایی که معرفی میشوند عبارتند از:
- امیربهاری یا میرنوروزی: حاکم موقت که دستوراتش لازمالاجراست.
- کهن وزیر: فردی سالخورده و بذلهگو که نقش مشاور و حل کننده مشکلات را دارد.
- وزیر دست راست: فردی که احکام منطقی صادر میکند.
- وزیر دست چپ: فردی که احکام مسخره و عجیب صادر میکند.
- میرزا: فردی با سواد که کاتب دربار است.
- فراشان و خدمتگزاران: افرادی که برای امیربهاری کار میکنند.
- خنجرزنان و جلادان: افرادی که لباس قرمز میپوشند و احکام را اجرا میکنند.
- نوازندگان: گروه موسیقی که مراسم را همراهی میکند گاهی تا ۲۵ نفر عضو دارد.
- آوازخوانان: که مراسم را با ترانههای شاد همراهی میکنند.
مراسم با دستورات طنزی که امیر و وزرایش صادر میکنند و همراهی موسیقی و آواز بسیار جذاب و دلنشین است.
میرِنوروزی جشن مشترک یک دنیا
چنین به نظر میرسد که مراسمهایی مشابه با آنچه ما به آن میرِنوروزی میگوییم در کشورهای دیگر دنیا نیز انجام میشود. نشانی از این تکرار را در کتاب معروف دن کیشوت میبینیم. زمانی که وارد شهری میشود و ساکنان شهر برای تفریح به او لباس پادشاهی میپوشانند. البته مراسمهای مشابهی هم در فرانسه انجام میشده است. در دوران خلفا هم مردم مصر این مراسم را به جا میآوردند. شخصی که حاکم موقت بوده در سطح شهر راه میافتاده و از مردم پول میگرفته است. اگر فرد پول را پرداخت نمیکرد، حاکم و همراهانش آب گلآلود و کثیف روی متخطی میپاشیدند. مردم در این زمان یکدیگر را با پوست و چرم میزدند و مأمورین شرطه هیچ دخالتی نمیکردند. نمونه دیگر آن در جهان، جشن احمقها (دیوانگان) است که پیش از سال کریسمس در دوره کوتاهی اجرا میشده.
کوسهبرنشین و میرنوروزی مراسمهایی با ریشه مشترک
به گفته ابوریحان بیرونی، جشنی مشابه در فارس برگزار میشده که به آن کوسهبرنشین میگفتند. در این مراسم هم مردی زشتمنظر سوار بر خری در سطح شهر میچرخیده و از مردم خراج میگرفته است. حاکم شهر معمولا افرادی از قشون را برای همراهی او میفرستاده است. این مرد که به آن مرد کوسه میگفتند، خود را باد میزده و ترانههایی میخوانده مبنی بر اینکه فصل سرما به پایان رسیده و هوای گرم او را میآزارد. مردم هم روی او برف و یخ میریختند. این کار نویدی بر پایان زمستان و شروع فصل گرما بوده است. مرد کوسه سراغ کسبه و مردم میرفته و از آنها سکه میگرفت. اگر کسی از پرداخت امتناع میکرد، به قشون همراهش دستور غارت میداد. در نهایت هر چه از صبح تا ظهر جمع شده بود سهم حاکم و هر چه در بعد از ظهر جمع میشد سهم مرد کوسه و سپاهیان همراهمش بود.
میرنوروزی یکی از آن مراسمهای جذاب نوروز است که متاسفانه دیگر شهرت چندانی ندارد. در زمان اوجش، نه تنها دلیلی برای شادی و تفریح مردم بود، که صدای جامعه را به گوش حاکمان میرساند. هر چند که زمان همه سنتها را تغییر میدهد، اما همان تغییرات هستند که باعث تداوم و زنده ماندن آنها میشوند. البته همچنان نشانههایی از میرِنوروزی را در حاجی فیروز با آن زبان تند و تیز و لحن طنزآلودش میبینیم.
مطالب مرتبط: